- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شکوفه مغز شعور مرا پریشان کرد فروغ لاله سر توبه را چراغان کرد
2 گسسته بود اگر عقد خوشدلی یک چند بهار، منتظم از رشته های باران کرد
3 ز غصه هر گره مشکلی که دلها داشت شکوفه باز به دندان گوهرافشان کرد
4 ز ابر چتر پریزاد جلوه گر گردید چو گل به تخت هوا تکیه چون سلیمان کرد
5 ز لاله شد در و دیوار، جامه فانوس فروغ گل جگر خاک را بدخشان کرد
6 میانه چمن و خانه هیچ فرقی نیست که جوش گل در و دیوار را گلستان کرد
7 چو داغ لاله، سیه خیمه های صحرا را بهار در جگر لاله زار پنهان کرد
8 ز برگ سبز، چمن جلوه گاه طوطی شد شکوفه روی زمین را چو شکرستان کرد
9 عجب که داغ به درمان شود دگر پیدا که جوش لاله درین نوبهار طوفان کرد
10 شده است رشته گلدسته جاده ها یکسر ز بس که لاله و گل جوش در بیابان کرد
11 به روی سیل توان همچو پل سراسر رفت ز بس که خانه تقوی به خاک یکسان کرد
12 به خنده های جگرسوز، سبز تلخ بهار نمک ز شور قیامت درین نمکدان کرد
13 دگر که پای تواند کشید در دامن؟ که ذوق سیر چمن سرو را خرامان کرد
14 چنین که گل ز رکاب سوار می گذرد پیاده سیر درین نوبهار نتوان کرد
15 ز فیض مقدم عباس شاه ثانی بود که نوبهار جهان روی در صفاهان کرد
16 چو گل ز باده گلرنگ وقت او خوش باد که روی تازه اش آفاق را گلستان کرد
17 به بلبلان بگذار این ترانه را صائب که وصف گل به زبان شکسته نتوان کرد