آن خوش پسر برآمد از خانه از صائب تبریزی غزل 6641

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

آن خوش پسر برآمد از خانه می کشیده

1 آن خوش پسر برآمد از خانه می کشیده مایل به اوفتادن چون میوه رسیده

2 ناز بهانه جو را بر یک طرف نهاده شرم ستیزه خو را در خاک و خون کشیده

3 مالیده آستین را تا بوسه گاه ساعد تا ناف پیرهن را چون صبحدم دریده

4 بوی کباب دلها پیچیده در لباسش خون هزار بیدل از دامنش چکیده

5 چشم از فسانه ناز در خواب صبحگاهی مژگان ز دل فشاری دست نگار دیده

6 برق سبک عنان را مژگان خوش نگاهش میدان به طرح داده چون آهوی رمیده

7 گل ز انفعال رویش در خار گشته پنهان ریحان ز شرم خطش بر خاک خط کشیده

8 مژگان ز شوخ چشمی بر هم نهاده شمشیر از بیم جان، نگاهش در گوشه ای خزیده

9 خود را به چشم عاشق بر خویش جلوه داده هر گام ان یکادی بر حسن خود دمیده

10 برقی ز ابر جسته هر جا که رم نموده سروی ز خاک رسته هر جا که آرمیده

11 دیگر ندیده خود را تا دامن قیامت صائب کسی که او را مست و خراب دیده

عکس نوشته
کامنت
comment