-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آن لب رنگینسخن بیخواست گویا میشود غنچه چون افتاد بازیگوش خود وامیشود
2 حسن بالادست را مشاطهای در کار نیست چشمهای شوخ بیتعلیم گویا میشود
3 کوهکن در بیستون چون تیشه سر بالا نکرد کار چون شیرین فتد خودکار فرما میشود
4 نیست از ما راه چندان تا جهان اتحاد شست چون گرد ره از خود سیل دریا میشود
5 روز بازار زر قلب است شبهای سیاه بیشتر دلهای غافل خرج دنیا میشود
6 در جوانی حرص دنیا از دل خود دور کن ورنه از قد دوتا این غم دو بالا میشود
7 مهر خاموشی نمیگردد حجاب راز عشق بوی گل در زیر چندین پرده رسوا میشود
8 میکشد قامت به آن نسبت نوای بلبلان شاخ گل در بوستان چندان که رعنا میشود
9 میتواند عشرت روی زمین در پرده کرد هرکه را داغ از درون چون لاله پیدا میشود
10 برنمیدارد نظر صائب ز پشت پای خود هرکه چون نرگس درین گلزار بینا میشود