آن طفل یتیمم که شکسته از صائب تبریزی غزل 5938

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

آن طفل یتیمم که شکسته است سبویم

1 آن طفل یتیمم که شکسته است سبویم از آب همین گریه تلخی است به جویم

2 حاشا که پر از می نکند پیر خرابات روزی که شود خالی ازین مغز کدویم

3 چون صفحه مسطر زده آید به نظرها از سیلی بیرحمی اخوان بر رویم

4 از دایره عشق تو بیرون ننهم پای گر مه کند از هاله خود طوق گلویم

5 چون صبح گذشته است ازان چاک دل من کز رشته تدبیر توان کرد رفویم

6 آن سوخته جانم که اگر چون شرر از خلق در سنگ گریزم بتوان یافت به بویم

7 صائب به دلم باد مرادی نوزیده است چون غنچه ازان روز که دلبسته اویم

عکس نوشته
کامنت
comment