به شکر این که نه ای، ای از صائب تبریزی غزل 6303

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

به شکر این که نه ای، ای صراحی از دوران

1 به شکر این که نه ای، ای صراحی از دوران به پای خم برسان سجده ای ز مخموران

2 ز لاف دیده وری بی بصر به چاه افتد فزاید از ره نارفته کوری کوران

3 ز مال، تلخی حسرت بود نصیب حریص ز نوش خویش بود نیش رزق زنبوران

4 همین بس آفت نخوت که در زمان حیات ز سرکشی علف دوزخند مغروران

5 به روزگار خط امیدهاست عاشق را که وقت شام بود صبح عید مزدوران

6 خط تو در دل من حشر آرزوها کرد که در بهار برآیند از زمین موران

7 حجاب نیست ز ارباب عقل مجنون را نمی کشند خجالت ز بی بصر عوران

8 دلم ز ناخن دخل حسود می لرزد چنان که از نگه خیره روی مستوران

9 ز قرب مردم دنیا کناره کن صائب که دل سیاه کند صحبت خدادوران

عکس نوشته
کامنت
comment