حساب دین و دل راپاک کن از صائب تبریزی غزل 4931

صائب تبریزی

صائب تبریزی

صائب تبریزی

حساب دین و دل راپاک کن باچشم عیارش

1 حساب دین و دل راپاک کن باچشم عیارش که شب رانیمه خواهد کرد از خط حسن طرارش

2 دو عالم چون صف مژگان اگر زیرو زبر گردد من و آن چشم کافر کز رگ خواب است زنارش

3 به هرجاسرو او در جلوه آید، کبک می سازد به تیغ کوه خون خود حلال از شرم رفتارش

4 شود گرداب دریای حلاوت دیده روزن درآن محفل که آید درسخن لعل شکربارش

5 فروغ عارض او ذره را خورشید می سازد خوشا انجام آن شبنم که گردد محو دیدارش

6 گل اندامی که درپیراهن من خار می ریزد ز جوش گل رگ لعل است هر خاری ز دیوارش

7 به اشک شبنم خونین جگر صائب که پردازد؟ که می داند عرق راشبنم بیگانه گلزارش

عکس نوشته
کامنت
comment