1 قسم به خط لب ساقی و دعای قدح که آب خضر نیرزد به رونمای قدح
2 گذشت عید بهار و ز تنگدستیها رخی به رنگ نداریم از حنای قدح
3 هلال گوشه ابرو نمود، باده بیار که همچو موج دلم می پرد برای قدح
4 اگر چه تخم طمع زردرویی آرد بار زکات رنگ به گلشن دهد گدای قدح
5 مرا ز همت مستانه شرم می آید که نقد هستی خود را کنم فدای قدح
6 نصیحت تو به جایی نمی رسد زاهد تو و تلاوت قرآن، من و دعای قدح
7 به عندلیب بگو از زبان من صائب تو و ستایش گلشن، من و ثنای قدح