- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مکش ز حسرت تیغ خودم که تاب ندارم ز هیچ چشمه دیگر امید آب ندارم
2 بغیر دل که به دست خداست بست و گشادش دگر امید گشایش ز هیچ باب ندارم
3 خوشم به وعده خشکی ز شیشه خانه گردون امید گوهر سیراب ازین سراب ندارم
4 درین محیط که بی لنگرست باد مخالف بغیر کسب هوا کار چون حباب ندارم
5 چرا خورم غم دنیا به این دوروزه اقامت؟ چو بازگشت این منزل خراب ندارم
6 در آن جهان ندهد فقر اگر نتیجه، در اینجا همین بس است که پروای انقلاب ندارم
7 دلیل قطع امیدست آرمیدگی من ز نارسایی این رشته پیچ و تاب ندارم
8 مبین به موی سفیدم، که همچو صبح بهاران درین بساط به جز پرده های خواب ندارم
9 ترا که هست می ازماهتاب روی مگردان که من زدست تهی روی ماهتاب ندارم
10 درین ریاض من آن شبنم سیاه گلیمم که روی گرم توقع ز آفتاب ندارم
11 مرا ز روز حساب ای نفس دراز مترسان که خود حسابم و اندیشه حساب ندارم
12 مساز روی ترش از نگاه بی غرض من که همچو نامه بی مطلبان جواب ندارم
13 ز فکر صائب من کاینات مست و خرابند چه شد به ظاهر اگر در قدح شراب ندارم