- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 زهی ز عارض گلرنگ، خونی می ناب عرق به روی تو جام شراب در مهتاب
2 به پای آبله ریز آنقدر ترا جستم که غوطه زد به گهر رشته های موج سراب
3 خرد به زور می ناب برنمی آید مرو به کشتی کاغذ دلیر بر سر آب
4 هوای خانه به ویرانیش کمر بندد کسی که خانه ز دریا جدا کند چو حباب
5 چه کم ز ریزش خوناب دل شود تب عشق؟ چه آب بر دل آتش زند سرشک کباب؟
6 کتاب جوهر شمشیر عشق را صائب ز خون خضر و مسیحاست سرخی سر باب