- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بس است تیغ تغافل من بلاجو را مکن به خون من آلوده تیغ ابرو را
2 کجاست جاذبه طالع سلیمانی؟ که آورد به سرای من آن پریرو را
3 چو داغ لاله به خون کعبه غوطه زد آن روز که غمزه تو کمر بست تیغ ابرو را
4 کناره کردن مجنون ز خلق، تعلیمی است که می توان به نگه رام کرد آهو را
5 کسی سرآمد گلزار غنچه خسبان است که بشکند سرش از بار درد، زانو را
6 نهال قامت چابک سوار من تیری است که هست خانه زین، خانه کمان او را
7 ملایمت سپر و جوشن ضعیفان است ز زخم تیغ خطر نیست خامه مو را
8 اگر نه رتبه نظم است، از چه رو صائب مقام بر سر چشم است بیت ابرو را؟