دزدیده در آن ابروی پیوسته از صائب تبریزی غزل 6425

صائب تبریزی

صائب تبریزی

صائب تبریزی

دزدیده در آن ابروی پیوسته نظر کن

1 دزدیده در آن ابروی پیوسته نظر کن زنهار ازین دزد کمربسته حذر کن

2 در رشته بی طاقت جان تاب نمانده است شیرازه اوراق دل آن موی کمر کن

3 دزدان دل شب دست به تاراج برآرند در دور خط از خال رخ یار حذر کن

4 از دامن خواهش بفشان گرد تعلق چون موج میان باز به دریای خطر کن

5 تا افسر شاهان جهان تخت تو گردد از بحر به یک قطره قناعت چو گهر کن

6 در قبضه خاک آن گهر پاک نگنجد گر عارفی از کعبه و بتخانه گذر کن

7 کمتر نتوان بود درین باغ ز شبنم صائب سری از روزن خورشید بدر کن

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر