-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دزدیده در آن ابروی پیوسته نظر کن زنهار ازین دزد کمربسته حذر کن
2 در رشته بی طاقت جان تاب نمانده است شیرازه اوراق دل آن موی کمر کن
3 دزدان دل شب دست به تاراج برآرند در دور خط از خال رخ یار حذر کن
4 از دامن خواهش بفشان گرد تعلق چون موج میان باز به دریای خطر کن
5 تا افسر شاهان جهان تخت تو گردد از بحر به یک قطره قناعت چو گهر کن
6 در قبضه خاک آن گهر پاک نگنجد گر عارفی از کعبه و بتخانه گذر کن
7 کمتر نتوان بود درین باغ ز شبنم صائب سری از روزن خورشید بدر کن