بهار از روی گلرنگ تو با از صائب تبریزی غزل 2816

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

بهار از روی گلرنگ تو با برگ و نوا گردد

1 بهار از روی گلرنگ تو با برگ و نوا گردد تو چون در جلوه آیی شاخ گل دست دعا گردد

2 از ان ابرو به دیدن صلح کن در ساده روییها که این محراب در ایام خط حاجت روا گردد

3 به جوش آورد خون بوسه را دست نگارینش که در ایام گل مرغ چمن رنگین نوا گردد

4 خیال او زشوخی خار در پیراهنم ریزد پس از عمری که مژگانم به مژگان آشنا گردد

5 زنعل واژگون محمل لیلی نیم غافل کجا مجنون من گستاخ از بانگ درا گردد؟

6 کمند جذبه آهن ربا را در نظر دارد اگر سوزن به دام رشته گاهی مبتلا گردد

7 چو دل افتاد نازک، بار منت بر نمی تابد زصیقل بیشتر آیینه من بی جلا گردد

8 سعادتمندی درویشی آن کس را که دریابد اگر بر بوریا پهلو نهد بال هما گردد

9 زجذب می پرستی خالی آید بر زمین صائب اگر در بی شعوری ساغر از دستم رها گردد

عکس نوشته
کامنت
comment