- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گاهی در آب دیده و گاهی در آتشیم درمانده متابعت نفس سرکشیم
2 کردند پای بوس هدف تیرهای راست ما از کجی مقید زندان ترکشیم
3 موج سراب در دل شب آرمیده است ما روز و شب ز طول امل در کشاکشیم
4 چون خار اگر گلی نشکفت از وجود ما از جسم زار سلسله جنبان آتشیم
5 در جام لاله ریخت نمک سردی خزان ما از می غرور همان مست و سرخوشیم
6 چیدند گل ز دولت بیدار غافلان ما همچو خوابهای پریشان مشوشیم
7 دیویم چون ز خویش خبر دار می شویم چون بیخبر شویم ز هستی پریوشیم
8 صائب چو موج بر سر این بحر بیکنار دایم ز خوش عنانی خود در کشاکشیم