صائب تبریزی

صائب تبریزی

صائب تبریزی
صائب تبریزی

چندان به خضر ساز که از از صائب تبریزی غزل 6943

غزل 6943 ام از 9863 غزلیات

چندان به خضر ساز که از خود بدر شوی

1 چندان به خضر ساز که از خود بدر شوی کز خود برون چو خیمه زدی راهبر شوی

2 چندان تلاش کن که ترا بی خبر کنند چون بی خبر شدی ز جهان باخبر شوی

3 شبنم به آفتاب رسید از فروتنی افتاده شو مگر تو هم از خاک بر شوی

4 شد آب تلخ گوهر شهوار در صدف از خود تو هم سفر کن، شاید گهر شوی

5 از قلزمی که نوح مسلم بدر نرفت تو خشک مغز در غم آنی که تر شوی

6 همت بلنددار، چه چیزست این جهان؟ تا قانع از خدای به این مختصر شوی

7 چون سوزن از لباس تعلق برهنه شو تا با مسیح پاک نفس همسفر شوی

8 صائب جواب آن غزل است این که خواجه گفت ای بیخبر بکوش که صاحب خبر شوی

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر چندان به خضر ساز که از خود بدر شوی

شاعر شعر چندان به خضر ساز که از خود بدر شوی چه کسی است ؟

شاعر شعر چندان به خضر ساز که از خود بدر شوی صائب تبریزی می باشد.

شعر چندان به خضر ساز که از خود بدر شوی در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 11 سروده شده است.

قالب شعر چندان به خضر ساز که از خود بدر شوی چیست ؟

قالب شعر چندان به خضر ساز که از خود بدر شوی غزل است

مضمون اصلی شعر چندان به خضر ساز که از خود بدر شوی چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر