- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آه سردی ناتوانان را به فریاد آورد باد چون شیر این نیستان را به فریاد آورد
2 حسن نازکدل ندارد طاقت تمکین عشق بلبل خامش گلستان را به فریاد آورد
3 گریه بر عاشق گوارا نیست در شبهای وصل ابر بی هنگام دهقان را به فریاد آورد
4 از گرانجانان کاهل جسم دارد شکوه ها پای خواب آلود دامان را به فریاد آورد
5 از مغیلان گرچه می نالند دایم رهروان پای گرم ما مغیلان را به فریاد آورد
6 دارد از چوب گدا قفل دهان سگ کلید دیدن سایل خسیسان را به فریاد آورد
7 بار درد خویش را صائب اگر بیرون دهم کوه و صحرا و بیابان را به فریاد آورد