-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 جدا ز دولت وصلش به گریه ام مشغول به سبحه است سر و کار عامل معزول
2 به آب تا نرساند روان نمیگردد به خانهای که کند قهرمان عشق نزول
3 سپهر دشمن جانهای آرزومندست که بر بخیل گران است میهمان فضول
4 تمام سجده سهوست طاعتی که مراست مگر به قبله ابروی او شود مقبول
5 نظر سیاه نسازد به کام هر دو جهان ز گرد راه تو هر دیدهای که شد مکحول
6 تلاش کام تو را زیر چرخ زیبنده است به صید ماهی اگر غرقه میشود مشغول
7 مرا ز پست و بلند سپهر باکی نیست به یک قرار بود مهر در طلوع و افول
8 بود چو سنگ فلاخن همیشه سرگردان سبکسری که ز میزان عدل کرد عدول
9 مراست گوشه دل خوشتر از چمن صائب که زیر بال بود گلستان مرغ ملول