- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تیغ ستم ببین چه به زلف ایاز کرد پا از گلیم خویش نبایددراز کرد
2 پستان حنظلم به دهن تنگ شکرست نتوان به تلخروییم از شیر باز کرد
3 بر جبهه اش غبار خجالت نشسته باد سیلی که بر خرابه من ترکتاز کرد
4 در آستین بخت بلندست این کلید نتوان به زور دست در فیض باز کرد
5 مست خیال را به وصال احتیاج نیست بوی گلم ز صحبت گل بی نیاز کرد
6 در پرده بود راز حقیقت گشاده روی منصور از برای چه افشای راز کرد
7 سرو تو پیش من ره آزادگی گذاشت رخسار ساده تو مرا پاکباز کرد
8 صائب به پیشگاه حقیقت قدم گذاشت مردانه طی کوچه تنگ مجاز کرد