-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 به دیده آب اگر از آفتاب میگردد دل از نظاره روی تو آب میگردد
2 ز خیره چشمی من آفتاب میلرزید کنون ز ذره به چشم من آب میگردد
3 عرق نکردن رویش ز بیحجابی نیست ستاره محو درین آفتاب میگردد
4 حجاب عاشق و معشوق پرده هستی است کتان چو ریخت ز هم ماهتاب میگردد
5 رخش ز باده گلرنگ چون برافروزد به چشم حلقه آن زلف آب میگردد
6 ز خامی آن که در اینجا به داغ عشق نسوخت در آفتاب قیامت کباب میگردد
7 سری که نیست ز هوش و خرد گران صائب سبک ز کسب هوا چون حباب میگردد