سمندر کرد اشک گرم من مرغان از صائب تبریزی غزل 434

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

سمندر کرد اشک گرم من مرغان آبی را

1 سمندر کرد اشک گرم من مرغان آبی را ز گوهر چون صدف پر ساخت گردون حبابی را

2 بهاران را به غفلت مگذران چون لاله از مستی غنیمت دان چو نرگس دولت بیدار خوابی را

3 شقایق حقه تریاک تا گردید، دانستم که افیونی کند آخر خمار می شرابی را

4 غنیمت دان در اینجا این دو نعمت را، که در جنت نخواهی یافت خط سبز و رنگ آفتابی را

5 بخیل آسوده است از فکر تعمیر دل سایل که چشم جغد داند توتیا گرد خرابی را

6 نگردد جمع با طول امل جمعیت خاطر خلاصی از کشاکش نیست این موج سرابی را

7 مقام گوهر شهوار در گنجینه می باید بیاض از سینه باید ساخت شعر انتخابی را

8 زبان در مجلس روشندلان خاموش می باید که نوری نیست در سیما چراغ ماهتابی را

9 غزل گویی به صائب ختم شد از نکته پردازان رباعی گر مسلم شد ز موزونان سحابی را

عکس نوشته
کامنت
comment