صائب تبریزی

صائب تبریزی

صائب تبریزی
صائب تبریزی

سحر که باد صبا از رخش نقاب از صائب تبریزی غزل 1844

غزل 1844 ام از 9863 غزلیات

سحر که باد صبا از رخش نقاب گرفت

  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11

1 سحر که باد صبا از رخش نقاب گرفت دو دست صبح به روی خود آفتاب گرفت

2 ز فیض حسن تو عالم آنچنان سیراب که می توان ز گل کاغذی گلاب گرفت

3 ز عشق بس که مهیای سوختن گشتم به دامن ترم آتش ز ماهتاب گرفت

4 یکی هزار شد امید، خاکساران را ز بوسه ای که لب بام از آفتاب گرفت

5 قرار نامه سیاهی به خویش هر کس داد چو لاله، داد دل خویش از شراب گرفت

6 دل سیاه مرا رهنمای رحمت شد چو سیل دامن دریا به اضطراب گرفت

7 مگر به اشک ندامت سفید نامه شود رخی که رنگ ز گلگونه شراب گرفت

8 من از ثبات قدم ناامید چون باشم؟ که سنگ، باده لعلی ز آفتاب گرفت

9 عبیر رحمت فردوس، رزق سوخته ای است که رخت خوش به دود دل کباب گرفت

10 به وصل دولت بیدار کی رسی، هیهات ترا که آینه چشم، زنگ خواب گرفت

11 ز عدل عشق ندارم شکایتی صائب اگر چه گنج خراج من از خراب گرفت

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر سحر که باد صبا از رخش نقاب گرفت

شاعر شعر سحر که باد صبا از رخش نقاب گرفت چه کسی است ؟

شاعر شعر سحر که باد صبا از رخش نقاب گرفت صائب تبریزی می باشد.

شعر سحر که باد صبا از رخش نقاب گرفت در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 11 سروده شده است.

قالب شعر سحر که باد صبا از رخش نقاب گرفت چیست ؟

قالب شعر سحر که باد صبا از رخش نقاب گرفت غزل است

مضمون اصلی شعر سحر که باد صبا از رخش نقاب گرفت چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.