ساغر پر می علاج جان محزون از صائب تبریزی غزل 2563

صائب تبریزی

صائب تبریزی

صائب تبریزی

ساغر پر می علاج جان محزون می‌کند

1 ساغر پر می علاج جان محزون می‌کند گرد پاک از چهره سیلاب جیحون می‌کند

2 دفتر آداب را در بزم می شیرازه نیست دختر رز حرف در کار فلاطون می‌کند

3 کوه تمکین خم از جوش شراب آسوده است دل عبث شرح ملال خود به گردون می‌کند

4 هرکجا آتش شود از دامن هامون بلند دیده لیلی خیال داغ مجنون می‌کند

5 شعله نتواند لباس رنگ را تغییر داد روی ما را کی می گلرنگ گلگون می‌کند؟

6 از غبار خط مشو ایمن که چون برگشت نقش خاتم از دست سلیمان مور بیرون می‌کند

7 بنده می‌سازد دل آزاده‌ای را بی‌گناه بی‌نیازی را به احسان هرکه ممنون می‌کند

8 عشق می‌سازد هوس را سینه پرشور من جغد را ویرانه‌ام صائب همایون می‌کند

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر