- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 غم محال است که تدبیر دل من نکند این نه برقی است که دلسوزی خرمن نکند
2 سرو چون قامت عاشق طلبی جلوه دهد چه کند فاخته گر طوق به گردن نکند؟
3 ما و فرهاد به یک زخم ز عالم شده ایم خون ما خواب به افسانه دشمن نکند
4 همه شب ناخن من با دل من در جنگ است چه کند صیقل اگر آینه روشن نکند؟
5 بال پروانه ما شمع تجلی طلب است عشقبازی به جگرگوشه گلخن نکند
6 بس که غم قفل به دلهای پریشان زده است غنچه ای در دل شب یاد شکفتن نکند
7 چشم صائب ز جمال تو چنان معمورست که توجه به گل و لاله ایمن نکند