صباح مستی و شام خمار می‌گذرد از صائب تبریزی غزل 3764

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

صباح مستی و شام خمار می‌گذرد

1 صباح مستی و شام خمار می‌گذرد خوشی و ناخوشی روزگار می‌گذرد

2 اگر ز شش جهت آیینه پیش رو دارم ز هفت پرده چشمم غبار می‌گذرد

3 بیا که جوش گل بوسه است روی ترا مرو که عمر چو باد بهار می‌گذرد

4 هر آنچه از پسر ناخلف رود به پدر ز اهل عصر بر این روزگار می‌گذرد

5 همیشه روی تو یک پیرهن عرق دارد که آب گوهر بر یک قرار می‌گذرد

6 به دامن افق آن صبح شوربختم من که عمر خنده من در خمار می‌گذرد

7 به غیر خامه دریانژاد من صائب که از سر گهر شاهوار می‌گذرد؟

عکس نوشته
کامنت
comment