- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 رخسار ترا خط نتوانست نهان کرد بی پرده تر این آینه را آینه دان کرد
2 می شد به شکر پسته ازین پیش حصاری شکر لب نو خط تودر پسته نهان کرد
3 رفتار تو از آب روان گرد بر آورد رخسار تو خون در جگر لاله ستان کرد
4 بر تنگ شکر غیرت من تلخ کند عیش هر چند مرا تنگدل آن غنچه دهان کرد
5 روشن شد ازان صفحه رخسار سوادم آن خط بنا گوش مرا حاشیه دان کرد
6 فریاد که نتوان دل صد پاره مارا شیرازه درین باغ چو اوراق خزان کرد
7 حاشا که پر از گوهر سیراب نسازد صائب چو صدف آن که مرا پاک دهان کرد