1 ندامت بود بار مطلوب خشک مپیوند زنهار با چوب خشک
2 به نخل ثمردار پیوند کن مده دل چو قمری به محبوب خشک
3 مزن با خط سبز چین بر جبین که سوهان روح است مکتوب خشک
4 مگر بوی یوسف به کنعان گذشت؟ که چون سرو شد تازه یعقوب خشک
5 به اهل خرابات مفروش زهد که آتش فتد زود در چوب خشک
6 بود زاهد ژاژخا را کلام چو گردی که خیزد ز جاروب خشک
7 ز آیینه سیراب نتوان شدن گذشتیم صائب ز مطلوب خشک
دیدگاهها **