-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 یاد ایامی که دریای مروت جوش داشت هر صدف یک دامن گوهر، طراز گوش داشت
2 پرده فانوس در بیرون در می کرد سیر شمع را پروانه گستاخ در آغوش داشت
3 باده ها بی ساغر و مینا به دور افتاده بود مجلس ما مطرب از گلبانگ نوشانوش داشت
4 در تنزل بود دایم با اسیران لطف چرخ صحبت امروز ما دایم حسد بر دوش داشت
5 مهر خاموشی نه امروز از لب ما دور شد دیگ ما را جوش دل پیوسته بی سرپوش داشت
6 شد بهار و بلبل این باغ رنگ گل ندید بس که گلها را حجاب حسن شبنم پوش داشت
7 چشم ما تا بود گریان، بود طوفان در تنور بود دریا در قفس، تا سینه ماجوش داشت
8 زلف و خط نگذاشت افتد چشم ما بر روی یار موج جوهر دایم این آیینه را خس پوش داشت
9 این جواب آن غزل صائب که می گوید غنی یاد ایامی که دیگ شوق ما سرپوش داشت