- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 رحیم شد دل دشمن ز ناتوانی من حصار آهن من گشت شیشه جانی من
2 ز خار سبز به رهرو نمی رسد آسیب ز کامرانی خصم است کامرانی من
3 نیارمید چو موج سراب نیم نفس درین قلمرو وحشت سبک عنانی من
4 به هیچ تشنه جگر روی تلخ ننمودم همیشه بود سبیل آب زندگانی من
5 به حسن عاقبت خود امیدها دارم که صرف پیر مغان گشت نوجوانی من
6 که را فتاد به رویم نظر ز سنگدلان؟ که خونچکان نشد از چهره خزانی من
7 رسید بر لب بام زوال خورشیدم نکرده راست نفس صبح شادمانی من
8 مرا شکایتی از آستین فشانان نیست چو شمع سوخت مرا آتشین زبانی من
9 منم چو شبنم گل آبروی گلزارش نمی شود نکند حسن دیده بانی من
10 مخور چو غنچه مرا بر دل ای چمن پیرا که رنگ گل پرد از بال و پر فشانی من
11 دل شکفته نماند درین جهان صائب اگر ز پرده برآید غم نهانی من