1 می کشد گردن هدف از اشتیاق تیر تو زخم را آغوش رغبت می کند شمشیر تو
2 از جراحت روی گردن کی شود نخجیر تو؟ زخم را آغوش رغبت می کند شمشیر تو
3 از دم تیغ تو هر زخم آیه رحمت بود از جراحت روی گردان کی شود نخجیر تو؟
4 رتبه حرف گلوسوز تو بیش از شکرست شیره جان بوده در طفلی همانا شیر تو
5 آنچنانی کز جان روشن جسم می گردد لطیف می کند بال پری آیینه را تصویر تو
6 شوخی حسن تو دارد برق را در پیچ و تاب چون تواند خون عاشق گشت دامنگیر تو؟
7 کیستم من در شمار آیم، که آهوی حرم چون هدف گردن کشد از اشتیاق تیر تو
8 می زند بر کوچه دیوانگی بی اختیار هر که را افتد نظر بر زلف چون زنجیر تو
9 گوهر از گرد یتیمی می شود کامل عیار شد غبار خط مشکین باعث تعمیر تو
دیدگاهها **