صائب تبریزی

صائب تبریزی

صائب تبریزی
صائب تبریزی

پوست زندان است بر تن زاهد از صائب تبریزی غزل 204

غزل 204 ام از 9863 غزلیات

پوست زندان است بر تن زاهد افسرده را

1 پوست زندان است بر تن زاهد افسرده را حاجت زندان دیگر نیست خون مرده را

2 بر جراحت بخیه نتواند ره خوناب بست سود ندهد مهر خاموشی دل آزرده را

3 خضر در سرچشمه تیغش نمازی می کند عمر اگر باشد، دهان آب حیوان خورده را

4 نقد جان را چون شرر بر آتشین رویی فشان در گره تا کی توان چون غنچه بست این خرده را؟

5 آب را استادگی آیینه روشن کند صاف می سازد تحمل، طبع بر هم خورده را

6 می کند باد مخالف شور دریا را زیاد کی نصیحت می دهد تسکین، دل آزرده را؟

7 هر چه رفت از کف، به دست آوردن او مشکل است چون کند گردآوری گل، بوی غارت برده را؟

8 این جواب آن که وقتی حالتی فرموده است از نصیحت می دهم تسکین، دل آزرده را

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر پوست زندان است بر تن زاهد افسرده را

شاعر شعر پوست زندان است بر تن زاهد افسرده را چه کسی است ؟

شاعر شعر پوست زندان است بر تن زاهد افسرده را صائب تبریزی می باشد.

شعر پوست زندان است بر تن زاهد افسرده را در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 11 سروده شده است.

قالب شعر پوست زندان است بر تن زاهد افسرده را چیست ؟

قالب شعر پوست زندان است بر تن زاهد افسرده را غزل است

مضمون اصلی شعر پوست زندان است بر تن زاهد افسرده را چیست؟

این شعر در دسته‌بندی پندآموز, شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن پندآموز, شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
بنر