- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ترجیح می دهد به پدر اوستاد را هر کس شناخته است بیاض و سواد را
2 با نیک و بد چو شیر و شکر جوش می زند دریافت هر که چاشنی اتحاد را
3 در زیر آسمان نبود صبح بی شفق خون در پیاله است جبین گشاد را
4 زخم زبان چه کار به سرگشتگان کند؟ پروای خار و خس نبود گردباد را
5 تلخی کشان عشق نگیرند جام زهر در محفلی که راه بود نوش باد را
6 از ابر بی نیاز بود تیغ آبدار حاجت به باده نیست روان های شاد را
7 زهرست شکری که مکرر نمی شود بدخو مکن به وصل، دل نامراد را
8 شایسته خدا و رسول است اعتقاد ضایع مکن به اهل جهان اعتقاد را
9 زنهار در درستی خط سعی کن که هست خط شکسته، خواب پریشان سواد را
10 صائب امید هست که آن خط عنبرین روشن کند سواد من بی سواد را