-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هزار حیف که گل کرد بینوایی ما به چشم آبله آمد برهنه پایی ما
2 ز چرب نرمی ما دشمنان دلیر شدند خمیر مایه غم گشت مومیایی ما
3 چراغ دیده روزن ز خانه درگیرد به آفتاب رسیده است روشنایی ما
4 ز دامن نظر اهل عشق پاکترست زمین میکده از فیض پارسایی ما
5 به جامه گل رعنا به بوستان آید گل عذار تو و چهره حنایی ما
6 نشسته است چنان نقش ما در آن درگاه که آفتاب بود داغ جبهه سایی ما
7 تو پا به دامن منزل بکش، که تا دامن هزار مرحله دارد شکسته پایی ما
8 ز هاله ماه شود در ته سپر پنهان اگر بلند شود آه بینوایی ما
9 کجاست گوش سخن کش در انجمن صائب؟ که جوش کرد شراب سخنسرایی ما