-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 صبر در عشق ز دلها سفری می گردد کوه در راه طلب کبک دری می گردد
2 پرتو عاریتی نعل در آتش دارد دولت ماه به یک شب سپری می گردد
3 می و مطرب نبود زنده دلان را در کار خنده بر غنچه نسیم سحری می گردد
4 از نظرها ز خط سبز شود پنهان حسن آدمیزاد درین شیشه پری می گردد
5 غوطه در خون زند آن کس که کند غمازی صبح خونین جگر از پرده دری می گردد
6 همچو آیینه که در شارع عام آویزند عمر من صرف پریشان نظری می گردد
7 سیل را پل نتواند ز سفر مانع شد قامت هر که شود خم، سپری می گردد
8 شد ز بی حاصلیم قامت چون تیر، کمان شاخ هر چند خم از پر ثمری می گردد
9 عشق گردید هوس در دل سودا زده ام دیو در شیشه عشاق پری می گردد
10 هر کجا کار به افتادگی از پیش رود بال و پر باعث بی بال و پری می گردد
11 می شود نقص بصیرت سبب وسعت رزق تنگ این دایره از دیده وری می گردد
12 صائب آرام دل من به جناح سفرست تا که دیگر ز عزیزان سفری می گردد؟