از چشم ودل کی آن گل سیراب از صائب تبریزی غزل 4055

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

از چشم ودل کی آن گل سیراب بگذرد

1 از چشم ودل کی آن گل سیراب بگذرد خودبین کجا ز آینه وآب بگذرد

2 در سینه های صاف نگیرد قرار دل زود از بساط آینه سیماب بگذرد

3 چون آب شور کام جهان تشنگی فزاست سیراب تشنه ای که ازین آب بگذرد

4 در جوی شیر کاسه به خون جگر زند از می کسی که شب مهتاب بگذرد

5 ظلم است زندگانی روشندلان چو شمع جایی بغیر گوشه محراب بگذرد

6 بر قرب دل مبند که با ربط آفتاب در کان مدار لعل به خوناب بگذرد

7 پیری به صد شتاب جوانی ز من گذشت پل را ندیده ام که ز سیلاب بگذرد

8 گیرنده است پنجه خونهای بیگناه چون ناوک تو از دل بیتاب بگذرد

9 چو موسم شباب دم صبح شیب را صائب روا مدار که در خواب بگذرد

عکس نوشته
کامنت
comment