1 وقت ما از ساغر و مینا خوش است وقت ساقی خوش که وقت ما خوش است
2 عشق می باید به هر صورت که هست عاشقی با صورت دیبا خوش است
3 ناخوشیها از دل بی ذوق ماست ذوق اگر باشد همه دنیا خوش است
4 مرد عشقی، خیمه بیرون زن زخود در بهاران دامن صحرا خوش است
5 دامن صحرا چه گرد از دل برد؟ سیل گردآلود را دریا خوش است
6 سایه غماز را پامال کن قطع راه بیخودی تنها خوش است
7 آن قدر کز ما تحمل خوشنماست از نکویان ناز و استغنا خوش است
8 سر به صحرای جنونم داد عقل دشمنی با مردم دانا خوش است
9 جامه گلگون بود برق جلال عشق را با چشم خونپالا خوش است
10 تیره در پروا ندارد از گناه زنگیان را وقت در شبها خوش است
11 ناز و تمکین حسن را زیبنده است عشق چون سیلاب بی پروا خوش است
12 شکرلله صائب از اقبال عشق ناخوشیهای جهان بر ما خوش است