صائب تبریزی

صائب تبریزی

صائب تبریزی
صائب تبریزی

جان ما تاب زهر زلف پریشان از صائب تبریزی غزل 3372

غزل 3372 ام از 9863 غزلیات

جان ما تاب زهر زلف پریشان نخورد

1 جان ما تاب زهر زلف پریشان نخورد دل ما آب ز هر چاه زنخدان نخورد

2 می این بزم به خوناب جگر آغشته است طفل بی گریه دمی شیر ز پستان نخورد

3 تا کسی نشکند آیینه خودبینی را آب چون خضر ز سرچشمه حیوان نخورد

4 به تهیدستی و بی برگی خود ساخته ایم چون سر دار، سر ما غم سامان نخورد

5 طره خم به خمش شب همه شب می لرزد که نسیمی به چراغ دل سوزان نخورد

6 نشود واسطه رزق جهان چون یوسف هر که یک چند دل خویش به زندان نخورد

7 رزق ما تنگ زاندیشه بی حاصل ماست نان کسی می خورد اینجا که غم نان نخورد

8 نیست سرگشتگی عشق به صائب مخصوص کشتیی نیست درین بحر که طوفان نخورد

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر جان ما تاب زهر زلف پریشان نخورد

شاعر شعر جان ما تاب زهر زلف پریشان نخورد چه کسی است ؟

شاعر شعر جان ما تاب زهر زلف پریشان نخورد صائب تبریزی می باشد.

شعر جان ما تاب زهر زلف پریشان نخورد در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 11 سروده شده است.

قالب شعر جان ما تاب زهر زلف پریشان نخورد چیست ؟

قالب شعر جان ما تاب زهر زلف پریشان نخورد غزل است

مضمون اصلی شعر جان ما تاب زهر زلف پریشان نخورد چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر