-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دل ما روشن از افلاک نگردد هرگز تیغ از دامن تر پاک نگردد هرگز
2 صافی و تیرگی آب ز سرچشمه بود بی دلی پاک، سخن پاک نگردد هرگز
3 چشمه روشن خورشید اگر خشک شود آب در دیده افلاک نگردد هرگز
4 صرف پاکی مکن اوقات که سیلاب بهار تا به دریانرسد پاک نگردد هرگز
5 جام جم تا اثر از چرخ بود در دورست چون اثر خیر بود، خاک نگردد هرگز
6 چهره عالم ازو رنگ بهاران دارد کز خزان خشک رگ تاک نگردد هرگز
7 پرده شوخی آن حسن نشد سبزه خط برق پوشیده ز خاشاک نگردد هرگز
8 نگشاید گره از غنچه پیکان به نسیم دل که افسرده شود چاک نگردد هرگز
9 غیر وقت آنچه شود فوت ز اسباب جهان عارفان را مژه نمناک نگردد هرگز
10 خنده زخمی است که جان بردن از و دشوارست زنده دل آن که طربناک نگردد هرگز
11 هر که از عاقبت بیخبری با خبرست صائب از باده طربناک نگردد هرگز