- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 از حسن نوخطان دل ما تازه می شود داغ کهن ز مشک ختا تازه می شود
2 هرچند کهنه می شود آن نخل دلپذیر پیوند مهربانی ما تازه می شود
3 از استخوان سوخته تازه روی عشق چون مغز، استخوان هماتازه می شود
4 عاقل به زیر دار نفس راست چون کند اندوه من ز قد دوتا تازه می شود
5 خونابه اش به صبح قیامت شفق دهد داغی که از ترانه ما تازه می شود
6 چندان که همچو کاه شود بیش کاهشم امید من به کاهربا تازه می شود
7 نفس خسیس گشت ز پیری خسیس تر از رخت کهنه حرص گدا تازه می شود
8 چون داغ تخم سوخته کز ابر تازه می شود صائب ز باده کلفت ما تازه می شود