1 برق ما نگذاشت دود از خار و خس گردد بلند پیش ما چون ناله اهل هوس گردد بلند؟
2 تا ز دریا سر برون آورد فانی شد حباب زود می ریزد بنایی کز نفس گردد بلند
3 صبر چون دندان نومیدی گذارد بر جگر ناله مظلوم از فریادرس گردد بلند
4 اضطراب دل به اسباب گرفتاری فزود از کشاکش صید وحشی را مرس گردد بلند
5 از سر مستی صراحی گردنی افراخته است آه اگر دست گلوگیر عسس گردد بلند!
6 می فتد چون میوه های پخته در یکدم به خاک هایهویی کز شراب نیمرس گردد بلند
7 آنچنان لبریز افغانم که از هر زخم من ناله چون چاک گریبان جرس گردد بلند
8 جذبه بلبل چو دست از آستین بیرون کند آتش گل صائب از چوب قفس گردد بلند