- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آمیخته است مستی ما با خمار ما یکدست چون حناست خزان و بهار ما
2 افغان که نیست سوخته ای در بساط خاک کز قید سنگ خاره برآرد شراب ما
3 جز دیده سفید درین تیره خاکدان صبحی دگر نداشت شب انتظار ما
4 شد توتیا و آب ز چشمی روان نکرد در سنگلاخ دهر دل شیشه بار ما
5 ز آزادگی چو سرو درین بوستانسرا ایمن ز برگریز بود نوبهار ما
6 ما را ز بخت سبز چه حاصل، که از بهار داغ است قسمت جگر لاله زار ما
7 مهد صدف سفینه طوفان رسیده ای است از آبداری گهر شاهوار ما
8 از وحشت است طاقت ما بی قرارتر با ابر همرکاب بود کوهسار ما
9 رنگی ز گوهر تو نداریم، گر چه هست دلچسب تر ز گرد یتیمی غبار ما
10 کثرت حجاب دیده حق بین ما شده است در گرد لشکرست نهان شهسوار ما
11 صائب ز قحط جوهریان در بساط خاک شد آب سبز در گهر شاهوار ما