- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 یا حلقه ارادت ساغر به گوش کن یا عاقلانه ترک در می فروش کن
2 چون می درین دو هفته که محبوس این خمی سرجوش زندگانی خود صرف جوش کن
3 بسیار نازک است سخن های عاشقان بگذار گوش را و سرانجام هوش کن
4 چون صبح در پیاله زرین آفتاب خونابه ای که می دهد ایام نوش کن
5 از بی قراری تو جهان است پر خروش این بحر را به لنگر تمکین خموش کن
6 زان پیشتر که خرج کند گفتگو ترا پهلو تهی ز صحبت این خودفروش کن
7 از روی تلخ توست چنین مرگ ناگوار این زهر را به جبهه واکرده نوش کن
8 وصل گل از ترانه شب عندلیب یافت زنهار در کمینگه شبها خروش کن
9 از نافه می توان به غزال ختن رسید جان را فدای مردم پشمینه پوش کن
10 ساقی صبوح کرده ز میخان می رسد صائب وداع صبر و دل و عقل و هوش کن