- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تنها ز باغ خود چمن آرا ثمر خورد آن را که باغ نیست ز صد باغ برخورد
2 با تشنگی بساز که باریکتر شود هرچند رشته آب گهر بیشتر خورد
3 در زیر تیغ حادثه ابرو گشاده باش کاین زخمها ز چین جبین بر سپر خورد
4 روشندلان ز نقش خود آزار می کشند کز جوهر آب آینه بر یکدیگر خورد
5 کلفت درین بساط به قدر بصیرت است سوزن ز خار خون جگر بیشتر خورد
6 تلخی نمی رسد به قناعت رسیدگان در خاک مور غوطه به تنگ شکر خورد
7 جان تازه می شود ز لب روح پرورت هر کس که برخورد به تواز عمربرخورد
8 بی لنگری مکن که سبکسر درین محیط چون کف همیشه سیلی موج خطر خورد
9 هر کس که آشنا به سخن چون قلم شود صائب همیشه زخم نمایان به سر خورد