- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بتوان به آه کام دل از آسمان گرفت زور کمان به گرمی آتش توان گرفت
2 می بایدش ز حاصل ایام دست شست سروی که جای بر لب آب روان گرفت
3 از ترکتاز عشق شکایت چسان کنم؟ کاین لشکر از سپاه من اول زبان گرفت
4 از وعده دروغ دل از دست می دهیم یوسف به سیم قلب ز ما می توان گرفت
5 دندان به دل فشار که آب حیات رفت هر تشنه کاین عقیق به زیر زبان گرفت
6 چون صبح هر که سینه خود را نمود صاف عالم چو آفتاب به تیغ زبان گرفت
7 صائب ز خود برآی که چون تیغ آبدار هر کس برون ز خویشتن آمد جهان گرفت