- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 درین سفر که توکل شده است راهبرم یکی است نسبت زنار و توشه با کمرم
2 چنان ربوده مرا لذت سبکباری که تن به گرد یتیمی نمی دهد گهرم
3 سپهر نقطه پرگار شد ز حیرانی همین منم که به پایان نمی رسد سفرم
4 چنین که در رگ من ریشه کرده خامیها در آفتاب قیامت نمی رسد ثمرم
5 ز خانه دشمن من چون حباب می خیزد نهان به پرده راز خودست پرده درم
6 درین ریاض من آن لاله سیه کارم که آب خضر شود خون مرده در جگرم
7 چگونه خون نچکد از کلام من صائب که موج اشک شکسته است شیشه در جگرم