- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بر سر حرف، گر آن چشم فسون ساز آید با نفس سوختگی سرمه به آواز آید
2 از غریبی به وطن می روم و می گویم وقت آن خوش که به غربت ز وطن باز آید
3 ذوق کاوش اگر این است که من یافته ام سینه کبک به عذر قدم باز آید
4 ساده دل را نبود بند خموشی به زبان پرده پوشی کی از آیینه غماز آید؟
5 رگ جانم هدف نشتر الماس شود ناخن ریشی اگر بر جگر ساز آید