-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 در خم آن زلف دلها را سرود دیگرست شعله آواز را در شب نمود دیگرست
2 نه لب از گفتن خبر دارد نه گوش از استماع در میان اهل دل گفت و شنود دیگرست
3 حرف سایل سبز کردن گر چه باشد از کرم حفظ آب روی اهل فقر جود دیگرست
4 در طریقت هستی هر کس به قدر نیستی است بی وجودان را درین دیوان وجود دیگرست
5 می توان یک عمر پوشیدن که باشد تازه رو کسوت عریان تنی را تار و پود دیگرست
6 چشم بد بسیار دارد در کمین آزادگی طوق قمری سرو را چشم حسود دیگرست
7 گر چه دارد سودها آسودگی از باج و خرج در زیان گشتن شریک خلق سود دیگرست
8 جای هر سنگ ملامت بر تن مجنون من بخت ناساز دگر، چرخ کبود دیگرست
9 زنده می گردند از گفتار او دلمردگان کلک صائب اصفهان را زنده رود دیگرست