- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 طومار عمر طی شد و غافل نشسته ایم در راه آرمیده چو منزل نشسته ایم
2 بالین ز تیغ کرده و آسوده خفته ایم بر موج تکیه کرده و غافل نشسته ایم
3 موج وحباب تاج و کمر از محیط یافت ما همچنان به دامن ساحل نشسته ایم
4 مشکل روان شود به دوصد نیش خون ما از بس میان مردم کاهل نشسته ایم
5 حیرت نگر که بر دم شمشیر آبدار در انتظار جلوه قاتل نشسته ایم
6 از دیر و کعبه دیده امیدوار خویش پوشیده، روز و شب به در دل نشسته ایم
7 غفلت به ما چه ظلم ازین بیشتر کند؟ در دور چشم مست تو عاقل نشسته ایم
8 نومید از کشاکش بحر کرم نه ایم صائب اگر چه تا مژه در گل نشسته ایم