- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 کنون که ناخن تدبیر من شکسته دمید ز چشم آبله ام خار دسته دسته دمید
2 درین چمن که گلش خار در بغل دارد خوشا کسی که چو بادام چشم بسته دمید
3 بغیر داغ که صد برگ گشت از ناخن چه گل مرا دگر از طالع خجسته دمید
4 ز تنگ گیری این روزگار در عجبم که صبح خنده چسان از دهان پسته دمید
5 چه فتنه ای تو که سنبل به آن دماغ بلند ز شوق خدمت زلفت کمر نبسته دمید
6 چنان غبار کدورت گرفت عالم را که صبح نور ز آیینه زنگ بسته دمید
7 نظر به لاله و گل چون سیه کنم صائب مرا که سنبل آه از دل شکسته دمید