نه امروزست گرم از داغ از صائب تبریزی غزل 6239

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

نه امروزست گرم از داغ سودای تو نان من

1 نه امروزست گرم از داغ سودای تو نان من نمک پرورده عشق است مغز استخوان من

2 زمین تنگ میدان نیست جای گرم جولانان وگرنه توسن گردون بود در زیر ران من

3 به کوری خرج شد اشکی که پروردم به خون دل گلویی تر نشد چون شمع از آب روان من

4 برآمد بس که بی حاصل نهال من، عجب دارم که سر بالا کند چون بید مجنون باغبان من

5 ز خواهش های الوان در ره سیل خطر بودم دل بی مدعا زین سیل شد دارالامان من

6 تواضع با فرودستان بود خوش از زبردستان وگرنه دور باش از زور خود دارد کمان من

7 گرفتم گوشه بر امید گمنامی، ندانستم که کوه قاف چون عنقا شود سنگ نشان من

8 گرانجانی نباشد پیشه من با خریداران به سیم قلب یوسف می خرند از کاروان من

9 ز هزل و هجو دادم تو به صائب شوخ طبعان را دهان عالمی شد چون صدف پاک از دهان من

عکس نوشته
کامنت
comment