- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نه همین از حرف دردآلود من خون می چکد کز نگاه حسرتم بیش از سخن خون می چکد
2 لاله زاری می شود گر بگذرد بر شوره زار بس که از دامان آن پیمان شکن خون می چکد
3 تا که از داغ غریبی غوطه در خون زد، که باز همچو زخم تازه از صبح وطن خون می چکد
4 گر یمن را نیست دل خون زان عقیق آبدار از چه از هر پاره سنگی در یمن خون می چکد؟
5 بلبل یکرنگ را گر در جگر خاری خلد شاهدان باغ را از پیرهن خون می چکد
6 زینهار اندیشه چیدن به خاطر مگذران کز نگاه تند ازان سیب ذقن خون می چکد
7 هر کجا بی پرده گردد روی آتشناک او جای اشک از چشم شمع انجمن خون می چکد
8 تا کدامین سنگدل امروز می آید به باغ کز فغان عندلیبان چمن خون می چکد
9 می شود فواره خون خامه صائب در کفم بس که از گفتار دردآلود من خون می چکد