- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تنها نه اشک راز مرا جسته جسته گفت غماز رنگ هم به زبان شکسته گفت
2 از سنگ سخت تر سخنان در سر شراب چشم و دهان یار به بادام و پسته گفت!
3 رازی که بود پرده نشین همچو اشک من مژگان شوخ چشم به مردم نشسته گفت
4 شرمنده ام ز خط که سیه بختی مرا بر روی نازکش به زبان شکسته گفت
5 صائب تمام شعر تو یکدست و تازه است این قسم شعرها نتوان جسته جسته گفت